چند وقتیه که بحث #پولطلا یا در واقع پول با پشتوانهی درست و حسابی (و نه چیزهایی مثل پول فروش نفت و اموال دولتی و نرخ تولید ناخالص ملی و…) خیلی ذهنم را مشغول کرده.
برای من که دروس اقتصاد را نخواندهام و به صورت دقیق با مباحث و نظریههای اقتصاد آشنا نیستم (که البته دانشجوهایش هم این روزا صرفا جزوههای اساتیدی را از بر میکنند که ۹۹٪ صرفا پذیرای نظریات یک طیف بودهاند)، واضح است که تا به حد لازم یا حداقل کافی از اقتصاد ندانم، نمیتوانم بگویم «کی راست میگه و کی غلط»؛ اما خب تا زمانی که دغدغهای کهنه هست، نظریات مختلف هم هست و کی به کیه ما هم نظریه بدیم 😁.
البته این که یک شوخی بود، اما مسئلهی پول بی پشتوانه و تورم و نتایج مخرب آن بر فرهنگ جامعهی مظلوم ما همیشه برای من یک سوال بود. همیشه از خودم میپرسیدم چرا نرخ تورم انقدر بالاست، چرا بانکها وامهایی با سود بالا میدهند و با اینکه میدانم ربا برای جامعه مضر (و به همین دلیل حرام) است، وقتی بارها شنیدهایم که کسی پول قرض کرده و کالایی خریده و تنها چند ماه بعد کلّی سود کرده (و طبیعتا قرض دهنده ضرر)، چطور کسی را ترغیب به قرض الحسنه کنیم و مگر انسان کاسبکار قبول میکند و در این شرایط نمیشود و این نامردی نیست که «اِن»قدر اعتبار خرید را به کسی قرض بدهیم و بعداً «اِن منهای یک»قدر اعتبار تحویل بگیریم؟ این که کمتر از اصل پول است و آیا میشود توجیه شرعی برای ربا در این پیچ حساس تاریخی درست کرد (!) و طبیعی است که نمیشود و یک جای کار میلنگد و…؛ تا اینکه روزی متوجه شدم پشتوانه پول ما طلا نیست! در واقع پشتوانه پول هیچ کشوری طلا نیست و این اتفاق حدود ۵۰-۶۰ سال پیش رخ داده و در حال حاضر چیزهای ناپایداری مثل تراز تجاری و… به عنوان پشتوانهی پول کشورها استفاده میشود که به نظرم خیلی عجیب است. بماند که چرا اینطور شد و چرا نمیشود به آن وضعیت برگشت…
…
در اینجا قصد دارم تا محتواهای مفیدی که در مورد ساخت یک واحد ارزی مفید و پایدار (بر پایه طلا و یا هر چیز ثابت دیگری) و البته متناسب با نیازهای روز دیدم را قرار دهم.