۱- من زیادی به جزئیات کار دقت می کنم یا واقعا نباید بالای سر تخت بیمار اینطوری لامپ های خیره کننده ی LED گذاشت؟
۲- لامصب شکلک گذاشتی وسط نسخه؟ ?
۱- من زیادی به جزئیات کار دقت می کنم یا واقعا نباید بالای سر تخت بیمار اینطوری لامپ های خیره کننده ی LED گذاشت؟
۲- لامصب شکلک گذاشتی وسط نسخه؟ ?
احساس میکنم مسئول بررسی و تایید انتشار بازیهای آریو پشت دستگاه مُرده! ?
یکی از دوستان میخواست به وسیلهی تلفن اندرویدیش از راه دور به رایانهاش متصل باشد و کنترلش کند. از قبل با VNC کار نکرده بودم ولی مطمئن بودم که باید ساده باشد ? و بود:
1- ویندوزتان را فرستنده کنید:
یکی از سادهترین و مشهورترین نرم افزار های VNC، جفت نرم افزارِ VNC Connect و VNC Viewer از شرکت RealVNC هستند که از وبسایت این شرکت هم قابل دریافتند اما پولیاند و بهتر است مثل بچهی آدم از یکی از سایتهای ایرانی دانلودشان کنیم ?. برای اینکه بتوانید از روی دستگاه دیگر به رایانهتان متصل شوید؛ نرم افزار VNC Connect را دریافت و روی ویندوز نصب کنید. برای استفادهی عادی نیازی به هیچ تنظیم خاصی وجود ندارد.
پس از نصب میبایستی شماره سریال آن را وارد کنید که طبق راهنمای نصب برنامهی سریالساز را باز کرده و در حالی که باز است، شماره سریال ایجاد شده را در ویانسی کانکت وارد کنید. حالا محیطی شبیه به این را خواهید دید:
در سمت چپ آدرس IP شما به عنوان راه اتصال به رایانه نمایش داده میشود. اگر به چند شبکه مختلف متصل باشید با زدن Other ways to connect میتوانید آنها را نیز مشاهده نمایید.
سوال: چرا با خاموش و روشن کردن مودم دیگر نمیتوانم به VNC ام وصل شوم؟ ادامهی مطلب
منیرا تکست، نرم افزار نمایش زنده ادعیه و قرآن کریم می تواند یکی از پرکاربردترین ابزار های پخش ادعیه در مراسمات مذهبی باشد.
همه چیز در منیرا بسیار ساده و روان است. در ابتدای شروع برنامه لیستی از دعا هایی که از قبل داشته اید قابل مشاهده و انتخاب است تا به سرعت یکی را اجرا کنید و فراز های مختلف دعا را نمایش دهید. هر دعا در یک پرونده ویژه با پسوند .DOA در پوشه texts قرار دارد و شما میتوانید آن ها را اضافه، حذف و یا جابجا نمایید. به طور پیشفرض نیز قرآن کریم و تعدادی از ادعیه در این پوشه قرار داده شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت آخرین نسخه منیرا، به آزمایشگاه ابر مراجعه کنید:
همانطور که در مطلب فارسی نویسی در MacOS 9 کلاسیک! گفته بودم، به دنبال مصداق جمله آن کارشناس اپل یعنی سیستم عامل مکینتاش با محیط و تقویم فارسی بودم.
متاسفانه برای نسخه های 8 و 9 زبان فارسی و عربی موجود نبود (یا حداقل کسی جایی ذخیره اش نکرده و من پیدایش نکردم؛ چون معمولا سیستم عامل پسرفت نمی کند) اما یک نسخه مک او اس 7.5 عربی یافتم:
اینجا 7.5 عربی در حال اجراست و من نصاب نسخه ی فارسی را اجرا کرده ام تا نسخه را عوض کنم (اگر در نسخه های با اسکریپت Roman این نصاب را اجرا کنید چرت و پرت می بینید)
بعد از آن دنبال نسخه فارسی 7.5 گشتم اما نبود. در نهایت یک نسخه 7.1 (انتشار در 1993 – ۱۳۷۲ شمسی) پیدا کردم که با SheepShaver هم اجرا نمی شد (بالا می آمد یک پیغام چرت و پرت نمایش می داد که بعدا فهمیدم می گوید سخت افزار شما جدیدتر از آن است که 7.1 را اجرا کند (فکر کن!) و نسخه ی جدیدتری نصب کنید) و از شبیه ساز Basilisk II استفاده کردم (این حجم از شباهت دو نرم افزار عجیب است!). در نهایت به محیط فارسی و تقویم شمسی در macOS رسیدم:
تابحال از WayBack Machine استفاده کرده اید؟ ذخیره بسیار بزرگی از وبسایت های جهان از سال های بسیار دور تا الان. یکی از تفریحات سالم من (!) این است که سایت های مشهور را از ابتدا تا انتها نگاه کنم…
دیروز در دریای صفحات قدیمی سایت اپل مستغرق بودم که یک هو به این صفحه رسیدم: The Year 2000: No Big Deal, or Apocalypse Never؛ طرف در مورد این نوشته بود که آیا مکینتاش ها با سال 2000 مشکل دارند (مشکل سال 2000)، سال 2000 را کبیسه حساب میکنند؟ سال 2019 چه مشکلی دارد؟ خب این مطالب طبیعی بود اما در میان متن به جمله ای برخوردم که چشمانم گرد شد!
All localized versions of the Mac OS include Gregorian calendar support. In addition, the Arabic version of the Mac OS supports both the Arabic astronomical lunar calendar and the Arabic civil lunar calendar. The Hebrew version of the Mac OS supports the Jewish calendar. The Persian version of the Mac OS supports the Iranian national calendar.
تمام نسخه های محلی شده مک او اس شامل پشتیبانی از تقویم گریگوری هستند. به علاوه، نسخه عربی مک او اس هر دو تقویم قمری نجومی و تقویم قمری عربی را پشتیبانی می کند. نسخه عبری مک او اس از تقویم یهودی پشتیبانی می کند. نسخه فارسی مک او اس از تقویم ملی ایرانی پشتیبانی می کند.
خب اگر الان که 2019 است هم بگویند مک او اس تقویم شمسی ندارد تعجبی ندارد چون محصولات اپل بیشتر برای انگلیسی زبان ها و آمریکایی ها ساخته شده و محلی سازیش همواره از ویندوز کمتر است (گرچه الان هم تقویم شمسی خوبی دارد)، اما این مطلب برای سال 1999 است و در آدرسش هم سال 1996 زده شده! یعنی بیشتر از بیست سال پیش! خصوصا اینکه ما همواره تحریم هم بوده ایم…
با توجه به اینکه از قبل یک نسخه از 9 را روی شبیه ساز داشتم و در جستجو هایم حتی نسخه عربی اش را پیدا نکرده بودم گفتم حتما باید پیدایش کنم!
نمیدانم بحث را از کجا شروع کنم؛ تلویزیونهای شهری از هنگامی که وضوح بیشتر از HD و تراکم پیکسلی زیاد را آغاز کردند (یعنی پیکسلها بسیار ریزتر و نزدیکتر از تلویزیون های محیطی و تابلو روانهایی که از چند متری هم پیکسلهایشان معلوم است هستند)، جای خود را در مراسمات داخل سالن به جای پروژکتور و اجسام تزئینی و مراسمات فضای باز که امکان نصب پروژکتور وجود ندارد باز کردند.
به شخصه از تلویزیون شهری و پروژکتور در مراسمها خوشم میآید؛ پس زمینه متحرک میتواند بسیار از خشکی مراسمها بکاهد، به اجراها طراوت ببخشد و حتی با حال و هوای افراد حاضر در مراسم بازی کند. به طور مثال در یک مراسم دعا ابتدا یک پس زمینه کلی داشتیم؛ در هنگام خواندن دعا تصویر سخنران و زیرنویس دعا را روی تلویزیون انداختیم و در انتهای مراسم که مداح دلهای همه را به کربلا برد، ما هم تصاویر و فیلمهای پر احساس مرتبط را پخش کردیم. اینطور شد که بعد از مراسم از بخش تلویزیون شهری بسیار تشکر کردند؛ اما اگر یک بنر در پس زمینه بود چه اتفاقی میافتاد؟ در همه حال همان پس زمینه کلی را داشتیم (و بماند که نیم ساعت مانده به شروع مراسم تازه به ما سفارش دادند که پس زمینه اصلی را فلان طور کنید!).
با این حال استفاده از تلویزیون شهری میتواند گاهی اوقات باعث خراب شدن مراسم و اعصاب خوردی مردم شود! در ادامه به چند مورد اشاره میکنم:
1- مجبور نیستید از تلویزیون شهری استفاده کنید!
اگر مراسمتان روندی یکنواخت دارد و با یک بنر کارتان راه می افتد و یا اگر گرافیستی ندارید که برای هر بخش تصویری کار کند و یا اصلا گرافیست ندارید و از مسئول تلویزیون بیچاره توقع دارید برایتان در لحظه بنر بزند و پخش کند مجبور نیستید تا کلی هزینه کنید و از تلویزیون شهری استفاده کنید؛ در عوض هزینه ی بسیار کمتری بدهید تا برایتان یک بنر شکیل طراحی کنند و همان را استفاده کنید. تصویر زیر را ببینید:
فونت زشت و درشت، یک کار عجله ای، بدون هرگونه ملاک زیبایی؛ خب چرا؟
2- مواظب مقدار نور تلویزیون شهری خصوصا در شب باشید!
در تصویر قبل، سعی کنید تا چهره ی فرد بالای سن را به دقت مشاهده کنید (نور نمایشگرتان را هم تا ته بالا ببرید تا بیشتر با آن تلویزیون هم ذات پنداری کرده باشید!). اگر مشکلی ندارید که خوش به حالتان؛ اما اگر مثل من و خیلی افراد دیگر چشمانتان به نور حساس باشند حتما میگویید خدا لعنتت کند در شب تاریک تصویر سفید انداخته ای، نور تلویزیون را هم تا ته بالا برده ای، یکراست می آمدی پروژکتور در چشممان روشن می کردی! جدا حکم لامپ را دارد ببنید چطور از پشت سر نور داده:
3- تلویزیون شهری، قاتل الدوربین!
حتما تابحال شده که با دوربین گوشی از نمایشگرتان فیلم یا عکسبرداری کنید و نوار مشکی به وجود آمده روی نمایشگر را مشاهده کرده اید. این مشکل را در کنار مشکل تراکم پیکسلی و نور زیاد تلویزیون شهری که بگذارید، تصویربردار بیچاره باید کله اش را به دیوار بکوبد! مشاهده کنید که چطور تصویر سفید با نور زیاد انداخته اند و تصویربردار برای آنکه تصویر مجری را ثبت کند مجبور شده ISO را زیاد کند و نتیجه چنین آشی شده است:
ضمن اینکه اقدام به کشیدن تصویر برای پر کردن کادر 3:1 توسط مسئول مربوطه را محکوم می نماییم!
اگر شما یک مسئول پخش تلویزیون شهری (اپراتور تلویزیون شهری) هستید، سعی کنید در حین مراسم در جاهایی که نیازی به تغییر تصویر نیست بین جمعیت حرکت کنید و ببینید که مردم تصویر را چطور میبینند. اگر هم مسئول مراسم هستید یکبار مسئول تلویزیون شهری را پای نتیجه کارش بنشانید ? یا اقلا یک نفر را در بین جمعیت داشته باشید که ناهماهنگی ها را به شما گزارش کند؛ به حرفش هم گوش کنید (مثل من که هر پیشنهادی میدهم یکی به قبایش بر میخورد ?)
پسرم،
زمانی که به اندازه ی تو کوچک بودم معلم ادبیاتی داشتیم که اگر در انتهای انشایمان (که آن زمان برای نوشتن متن های جالب با همکلاسی ها مسابقه میگذاشتیم) میگفتیم نکته ی اخلاقی: فلان و بیسار، از ما نمره کم میکرد! وقتی میگفتیم چرا میگفت نکته ی اخلاقی باید در داخل انشایتان باشد نه اینکه مستقیم به مردم بگویید.
پسرم، از آن موقع تا به امروز، هر چه بیشتر انسان هایی را میبینم که مستقیما به بیان پند و اندرز و نصیحت میپردازند و نتیجه اش را روی جامعه هدفش میبینم، بیشتر به این نکته ایمان میآورم که تاثیرگذاری فرهنگی باید غیر مستقیم باشد! اگر میخواهید تاثیر فرهنگی بگذارید باید در لحظه نصیحت را تزریق کنید (و به قولی کسی قبل و بعدش هم قاقالیلی نشان دهید)؛ انسان ها از کسی که رابهرا تزریق میکند متنفر میشوند!